محصولاتی که اولین نبودند ولی برند شدند

محصولاتی که اولین نبودند ولی نام برند آنان روی محصول به یادگار مانده ، چرا ؟
در مقاله گذشته در خصوص پافشاری روی یک راه تبلیغاتی بحث کردیم و گفتیم اگر فکر فروش فصلی هستید
در یک شبکه اطلاع رسانی فقط تبلیغ کنید ولی اگر فکر تبلیغات برای برند سازی هستید بهتر است
با نظم و برنامه راه را طی کنید حتی اگر در فصل اول ، فروش فصلی هم نتیجه کار نباشد.
تبلیغات به صورت کلی در دو نوع انجام میشود، اول به خود آگاه ها احترام میگذارد و از شعار هایی مبنی بر آشکار بودن نیاز مخاطب،
استفاده مینماید. اما در نوع دوم که گیرایی بهتری دارد به صورت ناخودآگاه عمل مینماید،
یعنی به این صورت که ذهن مخاطب را نیز درگیر مینماید.
تولید برند
یک برند تولید کننده لوازم خانگی برای این مهم ، سعی کرد از درگیری ذهنی و حتی فیزیکی مخاطب برای ارج نهادن به برند خود و همینطور کالای خریداری شده استفاده نماید.
به این صورت که کالای ارائه شدهی خود را به صورت مونتاژ نشده در اختیار کاربر قرار داد ،
پو پس از خرید و دریافت محصول ، مشتری میبایست خود آن محصول را مونتاژ میکرد ،
پاز نظر روانشناسی ، انسان ها برای کالایی که زحمت کشیده اند و آن را بدست آوردند ارزش ویژه ای قائل هستند
و این برای برند یعنی استفاده از تبلیغاتی با علم و هوش قبلی. جالب اینکه این کار به اینجا ختم نخواهد شد ،
تبلیغ درست یعنی یکبار هزینه کنید و صدبار جواب بگیرید . مشتری اول حتما در محفلی در خصوص تجربه اش با کالای خریداری شده سخن خواهد گفت و این آغاز راه است.
بزرگترین اشتباهی که یک تولید کننده ایرانی آن را انجام میدهد قرار ندادن بازار هدف در نوع تولید خودش است .
من برای استخدام نیروی کاری مجموعه خود هر از گاهی مجبور به درج آگهی در جراید و یا وبگاه ها هستم ،
نتیجه ی حاصله درد آور است . در هر سال سیر انبوهی از یک شاخه ی تحصیلی به سراغ من می آیند .
آگهی بنده در خصوص یک تخصص خاصی هست اما یکباره فارغ تحصیل یک رشته ی دیگر برای پر کردن رزومه تشریف میآورند . چرا ؟!
دو سه سال همه نرم افزار میخونند ، دو سه سال همه معماری ، دو سه سال همه عمران،
دو سه سال گرافیک و همینطور است که نسبت عرضه و تقاضا به یکباره
از تعادل خارج شده و شاهد موجی از فارغ تحصیل های بیکار هستیم!
دقیقا همین موضوع باعث شد یاد پلاستیک فروشی های دو هزار تومنی بیوفتم !
و امروزه هم با دیدن آگهی فروش دستگاه های کم کارد تولید ماسک!
این یعنی درد و خیلی هم درد.
بزرگ ترین اشتباه!
پس بزرگترین اشتباه همین است ، وارد عرصه ای میشویم که شاید به محض ورود اشباع نباشد ،
اما در ادامه و آن هم خیلی زود ، اشباع میگردد.
پس تولید کننده مجبور میشود کیفیت و سود خود را در حد انقراض پایین بیاورد ولی در هر صورت ، با این حرکت ، برند هنوز متولد نشده منقرض میگردد.
یک تولید کننده میبایست برای تولید محصول خود بازار هدف آن را مشخص نماید ،
بعد جای زمان گذاشتن روی کم کردن کیفیت ، شعار های تبلیغاتی خود را نسبت به بازار هدف مشخص نماید.
شعارهایی که بر اساس کیفیت محصول و نیازهای خریدار باشد و البته که در واقعیت نیز درست باشد که عکس آن تخریب گر است.
این شعار های تبلیغاتی اگر روی اصول و قوانین نانوشتهی حاکم وضع گردد حال به هر دو صورت ، چه خود آگاه و چه ناخود آگاه و طبق حقوق مصرف کننده باشد یکی از پله های صعود برای هر برندی میتواند باشد.
با یک مثال تاثیر شعار های تبلیغاتی روی برند شدن یک محصول را به پایان برسانیم .
همه ی ما با چای کیسه ای آشنا هستیم ، چند سالی است که بخاطر فرهنگ سازی نام ها در جامعه دیگر از نام چای لیپتون ، استفاده
نمیکنیم. اما قریب به چند دهه این نام بر سر زبان ها بود ،
چرا ؟ چون شرکت لیپتون اولین بود؟ جواب خیر است ، لیپتون اولین نبود ،
اما برای محصول خود تبلیغ ویژه ای کرد ، آنهم از نوع ناخودآگاه . تنها برندی که طرز دم کردن چای را روی جعبه ارائه شده خود نوشت ،
این شد پله ی صعود و صاحب آن برند از یک خواربار فروشی رسید به یک کارخانه ی بزرگ و برندی جهانی .