مشاور تبلیغات و بازاریابی دیجیتالی
با تبلیغات و بازاریابی اینترنتی یک پروژه گرفتم. یک ایده ساختم، با یک عکاس قرارداد بستم. چاپ رو هم به یک چاپخانه معتبر دادم، و در نهایت قدرت، پروژه را به مشتری تحویل دادم.
اما من تا به اینجا، در یک استخر محدود و محصور شنا کردم. روز امتحان، استاد در اقیانوس منتظر من است.
بخش چهارم: استقامت و پایداری
امروزه با پیشرفت علم، شاهد تفکیک مشاغل به شاخه های کوچک تر هستیم. دقیقا زمانی یک طبیب بود و امروز شاهد تفکیک آن هستیم. به گونه ای که برای یک قسمت خاص بدن انسان، چند متخصص جدا وجود دارد. نه تنها در طبابت، بلکه در تمامی مشاغل این اتفاق افتاده است. مثلا قدیم یک نجار بود و هزار کار نجاری، اما الان درب کار کسی هست، که کابینت کار وی نیست، کمد دیواری را هم یکی دیگر کار میکند.
در بخش چهارم، یکی دیگر از حساس ترین مسائل موجود در فرایند کاری را میخواهیم بررسی کنیم.
هر روز یک پروژه تبلیغاتی و تبلیغات و بازاریابی اینترنتی
در شغل تبلیغات مشغول شدم. با تنوعی از کارها روبرو شدم. گاهی به عنوان سازنده تیزر، گاهی طراح تبلیغاتی، گاهی مشتری از من وب سایت فروشگاهی میخواست، گاهی مشاوره تبلیغاتی و دریافت یک پلن تبلیغاتی مورد تقاضا بود.
خلاصه در چندین مورد با عناوین مختلفی روبرو بودم، شاید عنوان موج سوار مناسب این حالت فعلی من بود.
در دنیای کاری خود محکم و استوار به مانند یک کشتی باشید، قایق بادبانی شاید سواری لذت بخش و پر هیجانی را به شما ببخشد، اما وسیله ای مطمئن برای سفرهای طولانی نیست.
یک روز پروژه ای در خصوص ساخت یک وب سایت گرفتم، یک وب سایت فروشگاهی که سود خوبی داشت. به کارمندم که در بخش تبلیغات و بازاریابی اینترنتی بود، گفتم از امروز هدف خودت را بر مبنای گرفتن پروژه ی وب سایت های فروشگاهی قرار بده.
چند روزی تلاش کرد و تمام تمرکزش گرفتن پروژه ای در خصوص وب سایت فروشگاهی بود، که کار دیگری این وسط عاید ما شد.
مشتری که از طریق تبلیغات و بازاریابی اینترنتی در خصوص این هدف بدست آورده بودیم از ما تقاضای ساخت کلیپ و تیزر کرد. خب ما هم برایش هم کلیپ ساختیم و هم تیزر.
این پروژه هم تمام شد، به بازاریابم گفتم کلیپ و تیزر درآمد نسبتا خوبی داشت. ظاهرا ارزش دارد که در این راستا “بازاریابی اینترنتی” بکنیم. از این رو تبلیغات ما به سمت کلیپ و تیزر روانه شد.
عزیز موج سوار را یادت هست!؟ غیر از این نیز میتوانید تفسیر کنید!؟
من یک روز مشغول مشاور تبلیغات و بازاریابی اینترنتی بودم، یک روز عکاس صنعتی، یک روز یک روز هم اینچنین میگذشت.
این شاخه به اون شاخه پریدن، اینجا نیز حاکم است.
چند صباحی گذشت و تنوع زیادی از پروژه ها را در دست گرفتیم. یادم اومد که استادی از بابت نصیحت میگفت:
آدمی که از این شاخه به آن شاخه میپرد، هیچ وقت طعم موفقیت را نخواهد چشید، چون درست در سختی و در همان زمانی که تصمیم به تعویض راه میکند، یک روز دیگر تا طلوع خورشید فاصله دارد.
در زمان حاضر و با وجود اینکه هر شغلی به جز های کوچک تری تقسیم بندی شده، تخصصی کار کردن در یک جز و یا چند جز از یک شغل بزرگ تر عامل پیشرفت و برتری میباشد. از یک جز پریدن به جز دیگری که مرتبط با آن شغل اصلی نباشد، دقیقا مصداق همان تغییر شغل و مثال این شاخه به آن شاخه پریدن است.
من روزی شغلم را انتخاب کردم و سعی نمودم همیشه مشتری را از خود راضی نگه دارم. عاشق این بودم که مشاور تبلیغات و بازاریابی باشم. اما دقیق نکته قابل بحث ما اینجا است: در این راه استقامت و پایداری نداشتم!
استقامت یعنی چی؟!
اولین معنی که در ذهن همگان خطور میکند، همان معنی است که از شنیدن دو استقامت میاد. من هم در اینجا به نوعی از این معنی اشاره میکنم و هم به نوعی دیگر.
میشه به مشتری و ورود کارش “نه” گفت!؟ آنهم در این زمانه که فشار اقتصادی بر جامعه حکمران است!؟
بعد از شناخت کافی از شغل خود، یکی یا هر چند تا از شاخه های جزئی که با هم مرتبط هستند را انتخاب کنید. عزیز من حتی خود شما نیز پیش متخصص چشم پزشکی برای درد ناشی از دندان نمیروید. پس چطور من که طراح گرافیست هستم به دنبال مشتری باشم که کار وب سایت خود را به من بدهد.
همین امروز تصمیم بگیر برای تبلیغات و بازاریابی اینترنتی!
اینجا بود که روزی تصمیم گرفتم مشاوره تبلیغات و بازاریابی اینترنتی رو به عنوان شغل اصلی انتخاب کنم. قطعا نیازی به طراح، برنامه نویس، بازاریاب اینترنتی، محتوا نویس، و کارمند های این چنین را در کنار خودم داشته باشم. خب حالا میتونم کارهای دیگری را در قالب توان تیم راهبری خودم بگیرم.
استقامت اول اینکه در شاخه انتخابی خودم،”مشاوره تبلیغات و دیجیتال مارکتیگ”، دوام بیاورم. استقامت دوم اینست که مشتری متفرقه نگیرم، اما با این وضعیت فعلی مجبورم به شکستن این نوع استقامت.
پایدار باش!!
اگر بر اساس اجبار به هر طریقی مجبور به قبول پروژه ای دیگر شدید، به دو اصل بر مبنای پایداری دقت نمایید.
“یک: پروژه جدید بر اصل این باشد که سبب بقای تیم گردد، دو: اصل “موقت” را فراموش نکنید.”
مثلا شما یک کارگاه ساخت درب و پنجره راه اندازی کردید. بخاطر فشار مالی و یا نبود پروژه و بیکاری پرسنل مجبور به گرفتن کار دیگری شدید. ( آیا میدانید برای کسب و کارهای فنی و حتی سنتی نیز میتوانید تبلیغات و بازاریابی اینتنرتی داشته باشید؟)
دو پروژه به شما پیشنهاد گردید(فرض بر این بگیریم که از نظر سود دهی یکسان باشد). آن پروژه ای را انتخاب کنید که بیشتر به سبک کار شما نزدیک باشد و برای پرسنل قابل هضم تر. تا اینجا شد سبب بقای تیم. حال که در زمان انجام پروژه هستید، بدانید این موقت است و باید سریع تر کار مرتبط با شغل اصلی خود را برگزینید.
در حین انجام پروژه دو پیشنهاد به شما داده میشود، اولی پروژه مرتبط با شغل اصلی، دومی پروژه ای غیر مرتبط اما با سود دهی بیشتر. عزیز من اینجاست که باید درست انتخاب کنید، هم شما بدانید که این موقت است، هم بخواهید که موقت باشد.
استقامت و پایداری یا همان ثبات قدم، بزرگترین اصل برای برندینگ و بقا است.
در هر شغلی نیاز است تا سختی هایش را تحمل کنید!
من “میرا” هستم، نویسنده ی مقاله “صفر تا صد” و تا همینجا باور کنید چند مقاله ی دیگر به ذهنم آمده که میتوانم برای دیگران انجام بدم و پول خوبی عایدم بشه.
اما چون با عشق، کسب مهارت و در آخر مطمئن بودن به آینده ی شغلی ام این راه را شروع کردم، با استقامت و پایداری میتوانم روزی “نویسنده ای بزرگ بشم. امروز شما خواننده ی این مقاله هستید و بخش به بخش پیگیری کردید. اگر من تمام تمرکزم را از نوشتن این مقاله بردارم و در این بین گذری به مقاله های دیگر بزنم، قطعا شما هم دیگر هیجانی برای وقت گذاشتن به خواندن مقاله های من نخواهید داشت.
سازنده درب و پنجره باید بداند که:
پایبندی به اصل استقامت و پایداری، تضمین آینده کاری است.
نویسنده،میرا